چسبندگی قیمتهای اجاره موضوع جالبی برای تحقیق است. بهرغم اینکه قراردادهای اجاره در ایران کوتاهمدت است، و تجدید قرارداد خود فرصتی برای تغییر قیمت است، چسبندگی قیمتهای بالایی به دلایل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در این حوزه مشاهده میشود. البته، این چسبندگی شهر به شهر، و بسته به نوعی مسکن و اندازه آن تفاوت میکند. وجود اطلاعات نامتقارن هم خود منشاء دیگری برای چسبندگی قیمت است. اطلاعات خصوصی مستأجران در مورد واحدهای جایگزین اجارهای و در مورد ارزش ملکی که در آن مستقراند، چندان در دسترس نیست. ناقصبودن همین اطلاعات خود منشاء چسبندگی نرخهای اجاره است. رابطه فرهنگی مالک و مستأجر و گرایش هر دو به کاهش ریسکِ رابطه با اشخاص جدید منشاء دیگری برای چسبندگی قیمتهاست. به نظر میرسد، درجه ریسکگریزی مالکان به تعداد املاکی بستگی دارد که در اختیار دارند. هر چه این تعداد بزرگتر باشد، اطلاعات آنها کاملتر و چسبندگی نرخهای اجاره کمتر است. حتی در شرایط افزایش قیمت واحدهای مسکونی و زمین در سالجاری (۱۳۹۷)، شاهد آن هستیم که نرخهای اجاره نمیتوانند خود را با افزایش قیمتهای معاملاتی انطباق دهند. بنابراین، اینکه در ایران چقدر و چرا نرخهای اجاره چسبندگی دارند، موضوع پژوهشی جالبی است. شاید از چنین مطالعهای حتی بتوان نتایجی برای سبد تورم و محاسبه CPI گرفت. آیا در محاسبه CPI بهتر نیست تغییر قیمت داراییهای ملکی در نظر گرفته شود؟ آیا رابطه قیمت داراییهای ملکی و قیمت کالاها و خدمات از طریق اجارههای مسکونی بهتر توضیح داده میشود؟ ۲٫ طراحی شاخص قیمت املاک مسکونی نیز ضرورتی اجتنابناپذیر برای کشور است. در ایران، چگونه میباید چنین شاخصی را طراحی کنیم؟ آیا شاخص ملی معنایی دارد یا بهتر است شاخصها فقط منطقهای باشد؟ شاخص قیمت زمین چطور؟