در روز ۲۸ اردیبهشت ۹۹، کانال بورس آنلاین مصاحبهای با حسین عبده تبریزی در مورد وضعیت جاری در بورس کشور انجام داد.
بازار سرمایه در حال حاضر وسعت قابل قبولی پیدا کرده و نسبت به گذشته خود رشد قابل توجهی یافته است. همیشه آرزو داشتیم مردم به جای اینکه پول خود را در بازار ارز، طلا یا زمین سرمایهگذاری کنند، به بازار سرمایه وارد کنند. یا علاقه داشتیم نقدینگی مردم وارد بازار پول شود، چراکه فرض آن است که بانک به کسبوکارها تسهیلات میدهد و اشتغال ایجاد میشود. نقدینگی ورودی به بازار سرمایه هم جدا از معاملات بین افراد، بخشی وارد بازار اولیه شده و نهایتاً به اشتغال میانجامد. اما اگر این نقدینگی در معاملات طلا و سکه وارد شود، فقط قیمت آنها بالا میرود، و ارزش افزودهای یا اشتغالی ایجاد نمیشود. لذا، همه دولتها تمایل دارند اقتصاد را به گونهای شکل دهند تا نقدینگی به بازارهای پول و سرمایه هدایت شود و مردم از این مجاری به پسانداز شخصی بپردازند.
خوشحال هستیم که بازار سرمایه با تلاشها، اقدامات انجام شده و نیز برخی تصادفها در سالهای اخیر، وسعت قابل ملاحظهای یافته است. خوشبختانه محدودیتهای بازار ارز و بازده پایین این بازار در سالهای اخیر، به خصوص با اقدامات مثبت بانک مرکزی در این سالها، باعث شد تا نقدینگی به بازار سرمایه هدایت شود. همزمان، پول از بازار مسکن و بسازبفروشها هم به بورس منتقل شده است. بدین ترتیب، حجم زیادی از نقدینگی به بازار سرمایه و به ویژه به بازار سهام وارد شد؛ به گونهای که بازار سهام به تنها پلتفورم سفتهبازی ایران تبدیل شده. اما، متاسفانه در این مدت حجم کافی و عمدهای از سهام جدید به بازار وارد نشد و فشار تقاضا باعث شد قیمتها به شدت بالا رود.
اگردر طول دو سال گذشته که شاخص بسیار افزایش داشته، عرضه تدریجی سهام انجام میشد، در آن صورت میتوانستیم رشد آرام قیمتهای بازار را برای طولانیمدت ادامه داده و پیش برویم. به این ترتیب، تازهواردان به بازار هم هراس نمیکردند. در کنار دولت که دیر اقدام به عرضه کرد، بسیاری از صندوقها و بنیادها که توانایی عرضه داشتند، سهام عرضه نکردند. عقلای بازار در دو ساله گذشته باید رشد بازار را با عرضه خود کنترل میکردند. اما نه تنها دولت سهامی به بازار عرضه نکرد، بلکه بعضی از اشخاص حقوقی بازار هم به جای این که در سال ۹۸ یا در فروردین و اردیبهشتِ ۹۹ سهام به بازار عرضه کنند، مثل تازهواردان بازار، به معجزه رشد روزانه ۳ و ۵ درصد شاخص معتقد شدند و برعکس شروع به خرید کردند. دربازار سرمایه نباید به معجزه معتقد شد؛ بازار سرمایه هیچ وقت نمیتواند خیلی از بخش واقعی فاصله بگیرد.
آرزو داشتیم که امروز شاخص اینجا نبود تا از تداوم رشد آن و حضور مداوم مردم اطمینان مییافتیم. بازار در دوسال گذشته تند رفته؛ ما شاید سود ۲ سال بازار را پیشخور کرده باشیم. برای حفظ تازهواردان به بازار شاید ناچار شویم سه ماه دیگر هم سود را پیشخور کنیم. اما باید بدانیم داریم از سود آینده پیشخور میکنیم. اگر بازار آرام رشد میکرد، همه مطمئن میشدیم که بازار برای چند سال آرام رشد خواهد کردتا این میلیونها نفر که به بازار آمدهاند ــ که خبر بسیار خوبی برای بازار سرمایه است ــ هراس نکنند. البته، این بازار سرمایهای نیست که از بین برود، بلکه بیشک رشد خواهد کرد. اما رشد بیش از حد قیمتها باعث نگرانی و هراس شده است.
هرچند حرفهایها میدانند اگر بازار تند رفته باشد، شاخص کمی مکث میکند یا میریزد، و بعد از مدتی برمیگردد و دوباره شروع به رشد میکند، ولی تازهواردان این را نمیدانند و هراس میکنند. این هراس شبیه هجمه بانکی(bank run) است، یعنی هجوم مردم به بانکها از بیم ورشکستگی آنهاست. سرمایهگذاری که وحشت کرده و دستپاچه از بازار سرمایه خارج میشود، سهم خوب و بد نمیشناسد؛ میخواهد همه را بفروشد و با این اتفاق، کل بازار را دچار مشکل میکند. همانگونه که در بازار پول، بانک بد با پرداخت سودهای غیرمنطقی به سپردهها به بانک خوب هم صدمه میزند، در بازار سهام نیز وقتی نگرانی ایجاد میشود، افراد غیرحرفهای سهام خوب خود را هم میفروشند.
در اقتصادی که در سال گذشته رشد منفی ۶ درصدی داشته و کرونا نیز رکود را تشدید کرده، واضح است که رشد قیمت سهام حاصلِ تورم است. تورم ما در طی دو سال گذشته هر سال حدود ۴۰٪ بوده، اما رشد بازار بیشتر از تورم بوده. برخی اعتقاد دارند سهام قبلاً زیرقیمت بوده است. اما هرگونه تحلیل کنیم ۵ برابر شدن شاخص در طول یکی دو سال قابل توجیه نیست. واضح است بازار در حوزههایی تند رفته و باید نرخ رشد کمتری میداشت تا رشدش پایدار بماند.
کارشناسان بازار معتقدندکه بازار تند رفته و بخشی از بازده آینده خود را پیشخور کرده است. فرض کنید بازار عایدات دو سال آینده خود را پیشخور کرده باشد.حالا برای اینکه سرمایهگذاران تازهوارد از بازار خارج نشوند، چه کنیم؟
حرفهایهای بازار مثل مدیران صندوقها، تأمین سرمایهها، صندوقهای بازنشستگی، صندوقهای سرمایهگذاری، و … امروز باید تلاش کنند که بازار و مردم تازهوارد به آن را حفظ کنند. چراکه احتمال دارد در پی افزایش شدید قیمتهای سهام، در بازار ریزش داشته باشیم و سرمایهگذاران تازهکار از بازار خارج شوند. با این اتفاق، شتابِ رشد بازار گرفته میشود.
حالا هم که به این نقطه رسیدهایم، میخواهیم بازار را حفظ کنیم و پول از این بازار خارج نشود؛ اگر این پول به بازار مسکن و بدتر از آن بازار ارز برگردد، به شدت به نظام قیمتها صدمه خواهد زد و قیمت کالاها و خدمات را برای مردم افزایش خواهد داد. پس بدیهی است که دولت و دستاندرکاران بازار بخواهند بازار را حفظ کنند. منفیشدن چند روزه بازار پس از رشد زیاد، نگرانی ایجاد نمیکند. اما اگر ریزش تداوم پیدا کند، باعث نگرانی تازهواردان خواهد شد. بنابراین، سؤالی که جلوی کلیه کارشناسان بازار و دستاندرکاران قرار دارد، این است که چگونه بازار را حفظ کنند؟
مطمئن هستم حجمی از سرمایه که وارد بازار شده، به این سادگی از بازار سرمایه خارج نمیشود، و بازار غیرقابل بازگشت شده است. سیاستگذار اقتصاد ایران هم دیگر نمیتواند این بازار را نادیده بگیرد.
فارغ از آن که بازار حبابی شده باشد یا نه، میباید روشهای جلوگیری از ریزش بازار را جستجو کرد. ریزش، مردم تازهوارد به بازار را نگران میکند. این بازار باید پایدار باشد و تداوم داشته باشد تا تورم کنترل شود. باید سعی کنیم این بازار واقعیتهای اقتصاد را انعکاس دهد، مشکلات مردم را حل کند و سپر تورمی مردم باشد. مطمئن هستم بخش عمدهای از فعالان بازار به این موضوع میاندیشند. در این بازار باید به دنبال فرود آرام (soft landing) بود تا بازار به آرامش و تعادل برسد و کسب بازده منطقی مداوم برای به ویژه تازه واردان به بازار ممکن شود. همه دستاندرکاران و متولیان باید در این راستا کمک کنند تا ادامه رشد بازار میسر باشد.
راه کار اول انتشار اوراق با درآمد ثابت (fixed income) برای جلوگیری از خروج پول از بازار سرمایه است. امکان صدور مجوز برای شرکتها در این حوزه وجود دارد. به علاوه، مردم عادی باید به سمت صندوقها هدایت شوند و از خرید تکسهم به شکل مستقیم توسط افراد جلوگیری شود. ضروری است صاحبان صندوقها با سلامت با مردم کار کنند و به حفظ بازار علاقهمند باشند. عدهای راهکار افزایش تعداد صندوقهای طلا در بازار را پیشنهاد میکنند. البته، من خود نگران بسط سفتهبازی در این زمینه هستم. هرجا به مردم امکان گرفتن موقعیت روی طلا یا ارز بدهیم، مردم از آن وسیعاً استقبال خواهند کرد. صندوقهای طلا این امکان را میدهند افرادی که میخواهند با طلا یا ارز خود را پوشش دهند، معادل ریالی آن را داشته باشند. اما آثار سفتهبازانه این اختیار را نباید نادیده گرفت.
راه کار اختیار تبعی سهام (put option) به سهامدار نگران و تازه وارد بازار پیشنهاد میدهد تا در آخر سال، اختیار داشته باشد تا حداقل به قیمت امروز به علاوه سود بانکی سهم خود را به ناشر اختیار بفروشد. این باعث خواهد شد تا افرادی که سهام ارزنده خریداری کردهاند، نگران ریزش آن نباشند.
بازارگردانهای مناسب روی سهامِ خوب به کار بگیریم که قیمت را در دامنه خاصی مطابق با قیمت ذاتی سهم نگه دارند؛ ضمنا صندوق تثبیت بازار میتواند متناسب با عرضههای دولت، بخشی از سهام را نگه دارد و به آرامش بازار کمک کند.
در خصوص سؤال همکاران نرخ آنلاین و بورس آنلاین دربارهETF ها، من موافق بوک بیلدینگ و واگذاری سهام به شکل ریز هستم. بهتر از آن است که سهام دست کسانی برود که ۲۰٪ مبلغ را پرداخت میکنند و میخواهند بقیه را از داخل شرکت بپردازند، و به مشکلات برمیخورند؛ یا اینکه سهام به جای بخش خصوصیِ فعال بازار، به خصولتیها برسد. با این روش، مشکلات نظارتی هم به وجود نخواهد آمد. اینکه آیا میشد با سبد بهتری شروع میکردیم، موضوع دیگری است. این سبد سهامِ بیمه و بانک دارد؛ سبد بعدی صنعت، معدن و عمدتاً خودرو است؛ و سبد آخری نفت و گاز. دولت با عرضه تدریجی ۴۵ هزار میلیارد تومانی این سه ETF، بازار را دچار مشکل نخواهد کرد.
تمهیداتی هم دیده شده که ۳۵۰ هزار میلیارد تومان سهام عدالت نیز تدریجی وارد بازار شود؛ از این سهام ۳۰ درصد احتمالاً در شرکتهای استانی انباشته میشود، و ۷۰ درصد مابقی مستقیم از طریق خود افراد وارد بازار میشود. حال چون در سال ۹۹ افراد فقط برای۳۰٪ مجوز فروش دارند، اگر نصف آنان هم تصمیم به فروش سهام خود بگیرند، حجم عرضه از ۴۰ هزار میلیارد تومان در سال ۹۹ فراتر نمیرود.